دوشنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۸

دهن بسته، عید مبارک، و دیگر هیچ!

سال نو داره شروع میشه - امیدوارم مبارک باشه - چون دارم میرم سفر زودتر تبریک گفتم.

هنوز چیزائی که فکرم رو مشغول کرده و حرف روزمه صلاح نیست بنویسم. 



سه‌شنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۸

ارزون علم نفروش!

یکشنبه یه حکایت جالب شنیدم. توی گروه فیزیک یکی از دانشگاه‌های کره‌ی زمین که درس فیزیک پایه ۴ واحدیه و دو جلسه در هفته ارائه میشده، در چند نوبت استادهائی بودن که یه جلسه‌ی اضافه میرفتن و به درسشون اضافه میکردن - اینطوری فکر میکردن برای کیفیت دانشجوهاشون و گروهشون بهتره. پرداختی اضافه هم نداشتن و به اندازه‌ی یک جلسه هم قرار نبوده از موظفشون کم بشه (فقط به اندزه‌ی حل تمرین درس که قانونیه). به این ترتیب نه از نظر مالی نه از نظر مکان درس فراتر از قانون وعرف از دانشگاه نمیخواستن. بعد تو دانشگاه از گروه‌های دیگه آدمائی گفته بودن اینا با این کارشون باعث میشن که دانشجوهائی ارزشیابی‌شون رو بیشتر بدن و به زبون خودمونی دارن نرخ شکنی میکنن.

یادمه یه بار تو یه سلمونی منتظر بودم و داشتم نشریه‌ی صنف رو میخوندم - یه جائی در مورد نرخ داشت حرف میزد - یکی گفته بود از نظر ما هم گرونفروشی جرمه هم ارزونفروشی.

پنجشنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۸

نگفتنی‌ها

آخرین پستی که فرستادم مال ۱۸ روز پیش بود. تو این مدت حرف داشتم. احساسم اینه که توی بلاگ آدم باید حرف و فکر روزش رو بنویسه، ولی چیزائی که داشتم نگفتنی بود. خسته نباشید.

شنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۸

میز سرن

ایران برای پروژه‌ی LHC در سرن یک میز ساخته به ارزش یک میلیون دلار - معادل یک میلیارد تومان. در عوض ایران می‌تونه بگه که سهمش در این پروژه‌ی بسیار مهم و جهانی دقیقا صفر نیست. 

افرادی که تعدادشان «به زحمت به تعداد انگشتان دو دست مي‌رسد» شامل دانشجو و غیره نیز در حال همکاری هستند که من نمیدونم برای آنها پول سوا دادیم یا حداقل در مقابل ساخت میزی که گفتم سرن به آنها آموزش و سرویس داده. 

البته «
با توجه به جايگاه در خور كشورمان» نیاز به «يك فاكتور 10 تا 50 مقابل رقم فعلي» وجود دارد تا بتوان «سهم درخور ملت 70 ميليوني ايران را ادا» کرد - «به طوري كه كشوري مثل پاكستان لااقل در دو مرحله» «15 ميليون دلار به سرن كمك كرده» - و همه میدونن ما باید از پاکستانی‌ها درس بگیریم.

حالا یه عده ممکنه محاسبه کنن و بگن اگه این یک میلیارد رو به 20 تا آزمایشگاه پرتولید کشور می‌دادیم - یکی 50 میلیون - تا مثلا تولیدشون دو برابر بشه بهتر بود - ولی خوب وقتی معلومه کدوم کار بهتره نتیجه‌ی اون محاسبه بیخوده.


همین.

منبع:

http://jamejamonline.ir/archnewstext.aspx?year=1387&month=6&day=22&newsnum=100948903503

چهارشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۸

ساعت آفتابی و خط من

امروز برای کارهای اداری گرفتن مدرک دائمم به شریف رفتم. خیلی گوشه‌ها خاطره دارم. یه ساعت آفتابی جلوی ساختمان قدیم دانشکده فیزیک هست (که الان شده ساختمان هوافضا). فکر می‌کنم مال حدود 15 سال پیش باشه. تا جائی که یادم مونده چند تا از بچه‌های لیسانس این ساعت رو ساختن - روزی که آوردن سنگش رو نصب کنن و روی سنگ خط بندازن من در حوالی بودم - لازم شد یه نفر روی سنگ بنویسه تا سنگتراش روی نوشته‌ها رو بتراشه - بعد هم توی قسمتهای تراشیده رو رنگ سیاه بریزن که قابل دیدن و خوندن باشه. کار نوشتن روی سنگ رو من انجام دادم - چند تا عکس ازش گرفتم که در زیر می‌بینید - خط من عالی نیست ولی نتراشیده‌اش بهتره.

زمانی که روی ساعت می‌بینید با تقریب خوبی درسته - یعنی یه کم از 11 گذشته - با کلیک روی عکسها میتونید بزرگشون کنید

اگه اشتباه نگم بچه‌هائی که در ساختن ساعت سهیم بودن نمازی و ایمانی و آوائی هستن - البته اصلا نمیتونم با قطعیت بگم - اگه اطلاعی هست بدین تا درستش کنم




 

 

جمعه، بهمن ۰۲، ۱۳۸۸

شتابدهنده ملی

در مراسم مسعود در شریف حرف نظر اون در مورد شتابدهنده به میان آمد - از جمله این که به نظر مسعود ما نه یک شتابدهنده بلکه سلسله‌ای از شتابدهنده‌ها لازم داریم.


قبلا هم در مورد پروژه شتابدهنده چیزهائی شنیده بودم یا بحثهائی شده بود ولی این مراسم باعث شد بیشتر فکر کنم.


در مورد هزینه‌ی این قضییه اطلاع قابل اعتمادی در دسترس نیست - حداقل در دسترس آدمی مثل من نیست - عدد 500 میلیارد تومن رو در

http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=62199

خوندم و عدد 500 هزار میلیارد تومن رو اینجاها

http://www.qudsdaily.com/archive/1387/html/7/1387-07-22/page18.html#1

http://www.aftab.ir/news/2008/dec/10/c3c1228899955_science_education_research_inventive_research.php

این دو تا عدد خیلی با هم فرق دارن - در واقع عدد دوم نمیتونه درست باشه - معادل 500 میلیارد دلاره - پروژه‌ی LHC تقریبا 9 میلیارد دلار بوده - نمیدونم درستش چیه - شاید عدد قبلی بوده یا یه عدد بزرگ دیگه میخواستن بگن - یک پروژه‌ی میان مدت و یک پروژه‌ی بلند مدت.


عدد قابل اتکاتری که من پیدا کردم در 

http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100952098825

بود که میگفت در 7 یا 8 سال آینده شتابدهنده 500 تا 600 پژوهشگر رو به کار میگیره.


من فرض میکنم که هزینه‌های زیربنائی و ساخت شتابدهنده (شامل خرید زمین و تجهیزات و ساخت بنا)، و همچنین هزینه‌های سالانه‌ی پس از شروع به کارشتابدهنده (شامل خریدهای معمول سالانه و هزینه‌ی پرسنلی)  به طور میانگین با دیگر رشته‌های پژوهشی فیزیک تجربی فرق نکنه - در واقع تا جائی که من میدونم مال شتابدهنده بیشتر نباشه کمتر نیست. همچنین مکان سرانه‌ی لازم برای پژوهشگرهای شتابدهنده حتما کمتر از بقیه رشته‌ها نیست.

این طور بر میاد که با هزینه‌های لازم برای شتابدهنده(ها) میشه مثلا 15 مرکز پژوهشی فیزیک تجربی با میانگین 40 پژوهشگر درست کرد - تو چه رشته‌هائی؟ خودتون حدس بزنید - ماده چگال نرم (با تمام زیر شاخه‌هاش)، بیوفیزیک، نانو، اپتیک غیرخطی، اپتیک کوانتومی، ابرشاره‌ها، ابررسانائی، نیمرسانا، پلاسما، سیستمهای پیچیده، سیستمهای آشوبناک، فیزیک جو، فیزیک زمین، ... 


اگه به طرف کارهای کامپیوتری و شبیه‌سازی ببریم که خیلی کم خرجتره

ممکنه گفته بشه پژوهشگرهای این 15 مرکز رو از کجا میاری؟ جوابم اینه که از همونجائی که قراره 500 تا 600 پژوهشگر شتابدهنده رو بیاریم. اگه قرار دانشجو به خارج بفرستیم یا استاد به داخل دعوت کنیم بین شتابدهنده و بقیه‌ی رشته‌ها فرقی نیست.


یه فرق خیلی مهم دیگه وجود داره - فرض کنید شتابدهنده ساخته شد ولی به هزار و یک دلیل که میدونیم ازش خوب استفاده نشد - مثلا من رو کردن رئیسش - همه‌ی سرمایه میره. ولی اگه حتا نصف مراکزی رو که گفتم خوب کار کنن نصف سرمایه هدر نرفته - بهتره تو کشور خوبمون همه‌ی تخم‌مرغها رو تو یه سبد نذاریم.


دلایلی که من برای پروژه‌ی شتابدهنده خوندم یا شنیدم ایناست (اگر دلایل غیرقابل ذکری بوده من نمیدونم):


شتابدهنده نیاز پژوهشی ایرانه - شتابدهنده در امور پزشکی و ریزنگاری و باستانشناسی کاربرد داره - به واسطه‌ی شتابدهنده صنایع کشور هم پیشرفت میکنن - باعث اعتلای نام ایرانه - ...


من همه‌ی اینارو رد نمیکنم - حتا نمیگم شتابدهنده خوب نیست - سوال اینه که «چقدر خوبه؟» در واقع ادعا اینه که با پیشنهادهای دیگه میشه هم اینهارو داشت و هم چیزهای دیگه‌ای



بعضیها میگن مصارف بهتر از شتابدهنده وجود داره ولی چون شیک و دهن‌پرکن نیستن نمیشه براشون پول گرفت. ببخشید - ولی من اینو دلیل قانع کننده‌ای نمیدونم - به علاوه فکر میکنم این هم راه علاج داره - مثلا چیزی مانند زنجیره‌ی «مراکز ماکس پلانک» آلمان رو میشه تعریف و پیشنهاد کرد - که چند ده مرکز در سراسر آلمان هستن و تقریبا تمام شاخه‌های فیزیک رو میپوشونن - میشه به اندازه‌ی کافی هم شیک و ملی تعریفش کرد تا بشه براش پول گرفت.


بعضیها میگن برای شتابدهنده پول بدن بهتره تا پول رو خرج خیلی چیزا و جاها کنن. این رو هم قبول ندارم به دو دلیل. اولا من باور نمیکنم پول شتابدهنده از اونجاهائی که گفتید تامین بشه. ثانیا باید فکر جواب بعدش بود - الان فیزیک مختصر آبروئی در جامعه‌ی علمی کشور داره - دیری نمیگذره که بقیه‌ی رشته‌های مهندسی و علوم پایه هم مدعی میشن - اونوقت باید تا دهه‌ها ما فیزیکی‌ها جواب بقیه‌ی رشته‌ها رو بدیم که چرا درست پول خرج نکردیم - منظور از جواب هم اینه که به خاطر اشتباه الانمون دیگه راحت بهمون پول نمیدن - آبروئی که رفت دیگه رفته


راستش اینه که اگه واقعا الان داره اشتباهی صورت میگیره - که به نظرم داره میگیره - من مسئولین اجرائی رو خیلی مقصر نمیدونم - چون اونا همیشه، و به واقع، میتونن بگن که ما حرف سینیورهای دانشمند رو گوش کردیم

چهارشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۸

مراسم مسعود در شریف

دیروز (29 دی) مراسم مسعود عزیز در دانشکده فیزیک شریف بود. دست وحید درد نکنه - واقعا خوب و بجا بود.


مراسم سروقت شروع شد (10.5 صبح) و از تعدادی سخنرانیهای کوتاه تشکیل شده بود. اولی دکتر اردلان بود. محتوای حرفش این بود که با از دست دادن یه عزیز ابتدا بهت پیش میاد و بعد آدم شروع میکنه با فقدان عزیزش آشتی کردن. در مورد خودش میگفت این فرآیند آشتی برای اون دارای مولفه‌هائیه شامل این که مسعود و پنج نفر دیگه (با وجود امکان تحصیل در خارج) موندن و در به راه انداختن دوره دکترا سهم مهمی داشتن، این که چطور مجموعه‌ای از اساتید با مسعود و بقیه‌ی بچه‌ها زندگی کردن، ... و آخر این که همین پنج‌شنبه قبلش مسعود به عنوان هفتاد سالگیش به دیدنش رفته و البته بعد هم در مورد پروژه‌ی شتابدهنده نکاتی رو بهش یادآور شده. از جمله این که به نظر مسعود ما نه یک شتابدهنده بلکه باید سلسله‌ای از شتابدهنده‌ها داشته باشیم - چیزی که حتا خود دکتر بهش توجه نکرده بوده


نفر بعدی دکتر ارفعی بود - استادراهنمای مسعود - کسی که به تعبیری فرزندش رو از دست داده - سوگوار بود و سوگوارانه نالید 


نفر بعد امیر بود - دوست 32 ساله‌ی مسعود - از تابستان 1356 و آشنائیش با او - از خصوصیات مسعود - از خاطرات - و از غریبی تابوت مسعود گفت - قرار بود 10 ولی حدود 7 دقیقه حرف زد


دیگران هم بودند - امیدوارم ترتیب رو اشتباه نگم - دکتر صالحی (رئیس انرژی اتمی) - که به تعبیر اون ترور کور بود - دکتر فرجی‌دانا - که از اصرار مسعود بر معیارهای بین‌المللی گفت - دکتر توسلی - که یادآوری کرد که مسعود معلم خوب و وظیفه‌شناسی بوده - دکتر مشفق - که به عنوان دوست و البته رئیس دانشکده فیزیک تهران جزئیات زیادی از سابقه‌ی حرفه‌ای مسعود رو گفت - یک روحانی که اسمش رو به خاطر ندارم - که از همت بلند در نزد خدا گفت


آخر همه همسر مسعود بود - چه موقع رفتن به جایگاه و چه موقع برگشتن همه به احترامش برخاستن - کمی از مسعود گفت و گفت که 27 سال خوشبخت زندگی کرده - گفت که مسعود عمیقا ممنون استاداش بوده