سه‌شنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۸

یه جا بنویس همه بخونن!

این هفته برای چندمین بار در شورای گروه این گله مطرح شد که یه همکاری برای یه نامه‌‌ای حاشیه‌نویسی کرده. اینم موضوعیه - آدما به خودشون اجازه میدن هر کاغذی رو با دست خط خودشون مزین کنن. از همه بدتر اینه که وقتی یه صورتجلسه برای امضا در اختیارشون قرار میگیره شروع میکنن پائینش و دورش حرف و قصه و اظهارنظر نوشتن. 


تا جائی که من میدونم صورتجلسه «صورتبرداری از جلسه» است - امضاش هم فقط به معنی اینه که «امضا کننده این صورتبرداری رو قبول داره». اصلا هم به این ربطی نداره که با این مصوبات مخالف یا موافق بوده یا مثلا چه نکاتی رو در جلسه تذکر داده یا هر چیز دیگه. اگر هم امضا نکنه معنیش اینه که «صورتبرداری رو وفادارانه نمیدونه».


این که آدم شروع کنه دور صورتجلسه چیز نوشتن به نظر من از اونجا ناشی میشه که یه نفر میخواد از این طریق حرفاشو که ممکنه همینجوری کسی نخونه یا نبینه بیاره جلو چشم دیگران. به نظر من کار درستتراینه که این آدم با خرج خودش مطلبش رو بنویسه و تکثیر کنه و از محملهای اداری برای خودش خواننده دست و پا نکنه.


خوشبختانه در گروه فیریک ما این تصویب شده که اگه عضوی برای صورتجلسه حاشیه نویسی کنه، صورتجلسه تجدید میشه و برای امضا به اون عضو داده نمیشه.


اگه کسی بتونه به من نشون بده که حاشیه‌نویسی برای صورتجلسه اشکال نداره من از این به بعد پای هر صورتجلسه یه غزل از حافظ مینویسم - این طوری به فرهنگ و ادب هم کمک کردم.



دوشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۸

درس امروزم

امروز این  سخن را یاد گرفتم - از پیامبر خدا (ص) نقل است:


" من اعان ظالما سلطه الله عليه " : هر کس ستمگری را ياری کند خود اسير آن ستمگر خواهد شد

شنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۸

يه مورد جديد

یکی از دوستان مورد زير رو فرستاد - همين



پنجشنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۸

زبان رياضی

یک ایمیل با مزه از عزیز شفیع خانی اومد با عنوان این که چرا معلمهای ریاضی خودکشی می‌کنن. توش چند تا تصویر از اشتباهات ریاضی بود. اول اونارو اگه ندیدید ببینید










کلی خندیدم. اما چیزی که بعدتر به نظرم رسید این بود که در واقع دو تای آخری، اگه خدا وکیلی به قضییه نگاه کنی، نمی‌تونی بگی مطلقا اشتبا‌ن. سه تای اول این طور نیستن. این ربطی به بیسوادی (یا بامزه‌گی) دانش‌آموزکه هر پنج مورد نشون میدن نداره.



قضییه به زبان استفاده شده بر‌می‌گرده - زبان معمول انسان تعبیرپذیر و نیت‌پذیره - و با زبان ریاضی متفاوته - زبانی که فقط یه معنی داره، و یا اشتباهه یا درست. 


همین متنی که من نوشتم به زبان معموله - شما به تعبیری بگیرید که درست در بیاد.

جمعه، آذر ۱۳، ۱۳۸۸

اندر ترتيب فيزيک‌پايه‌ها

نمی‌دونم چه قدر به ترتیب مطالب تو کتاب هالیدی توجه کردید. حدود ۱۵ فصل مکانیکه، بعد فصل‌های سیالات و موج و ترمودینامیک و نظریه جنبشی، بعد حدود ۱۵ فصل الکتریسیته و مغناطیس و بعدش هم نور و تداخل و پراش و رفتار موجی و کوانتومی. بعد هم فصل‌هائی برای حالت جامد و فیزیک هسته‌ای و ذرات به زبان ساده. البته بین ویراش‌های سالهای متفاوت در تعداد و نوع سرفصل‌ها تفاوت هست (مثلا ویرایش چهارم فصل ۲۱ نسبیت خاص داره) ولی ترتیب کم و بیش همینه که گفتم.


اگه به کتاب‌های دیگه‌ی فیزیک پایه هم رجوع کنید کم و بیش همین ترتیب رو می‌بینید - در واقع این ترتیبیه که تقریبا بدون استثنا همه بهش رسیدن.


حالا این رو مقایسه کنید با ترتیبی که درس‌های فیزیک پایه‌ی دوره‌ی کارشناسی دارن - اول مکانیک، دوم الکتریسیته، و سوم سیالات و موج و ... البته زمانی می‌رسیدن و مقداری ترمودینامیک هم در آخر فیزیک پایه یک می‌گفتن، که البته باز هم با ترتیب کتاب‌ها اختلاف داشت.


دلایلی که به نظر من می‌رسه برای ترتیب کتاب‌ها ایناست. اولا مطالب به تدریج میکروسکوپی‌تر و دوراز تجربه‌ی روزانه میشن. ثانیا به تدریج ریاضایات پیشرفته‌تری نیاز میشه (از عملیات جبری شروع میشه، تا مشتق و انتگرال معمولی، بعد مشتق‌های پاره‌ای و انتگرال روی خم و سطح و حجم، تا معادلات دیفرانسیل پاره‌ای تو موج و کوانتوم).


فکر می‌کنم برنامه‌ی فعلی باید تغییر کنه - به همون دلایلی که بقیه بهش رسیدن و اشاره شد. حداقلش اینه که اول فیزیک سه رو درس بدن و بعد فیزیک دو. 
 

توی هالیدی خیلی جاها توی متن یا تمرین‌ها به مطالب قبلی ارجاع داده شده. مثال که زیاده. به عنوان یک نمونه‌ی درشت مثلا اول موج درس داده شده، و بعد موج الکترومغناطیسی درس داده شده.


اگه بعضی‌ها فکر می‌کنن وضعیت فعلی بهتره، باید براش کتاب مناسب بنویسن یا پیدا کنن.