چهارشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۸

ساعت آفتابی و خط من

امروز برای کارهای اداری گرفتن مدرک دائمم به شریف رفتم. خیلی گوشه‌ها خاطره دارم. یه ساعت آفتابی جلوی ساختمان قدیم دانشکده فیزیک هست (که الان شده ساختمان هوافضا). فکر می‌کنم مال حدود 15 سال پیش باشه. تا جائی که یادم مونده چند تا از بچه‌های لیسانس این ساعت رو ساختن - روزی که آوردن سنگش رو نصب کنن و روی سنگ خط بندازن من در حوالی بودم - لازم شد یه نفر روی سنگ بنویسه تا سنگتراش روی نوشته‌ها رو بتراشه - بعد هم توی قسمتهای تراشیده رو رنگ سیاه بریزن که قابل دیدن و خوندن باشه. کار نوشتن روی سنگ رو من انجام دادم - چند تا عکس ازش گرفتم که در زیر می‌بینید - خط من عالی نیست ولی نتراشیده‌اش بهتره.

زمانی که روی ساعت می‌بینید با تقریب خوبی درسته - یعنی یه کم از 11 گذشته - با کلیک روی عکسها میتونید بزرگشون کنید

اگه اشتباه نگم بچه‌هائی که در ساختن ساعت سهیم بودن نمازی و ایمانی و آوائی هستن - البته اصلا نمیتونم با قطعیت بگم - اگه اطلاعی هست بدین تا درستش کنم




 

 

۸ نظر:

  1. بعضی از یادها و خاطرات انگار روی سنگ حکاکی شده اند ، گذشت زمان هم پاکشون نمی کنه، خط تون هم مطمئنا خوب بوده وگرنه معلوم نبود در اثر تابش آفتاب اونم در مدت 15 سال چه جاها که نمی رفت

    پاسخحذف
  2. ایول! تراشیده ش اینه ، نتراشیده ش چیه!

    پاسخحذف
  3. سلام، من علي نمازي هستم، برادر عليرضا كه باني ساخت اين ساعت آفتابي بود. وقتي ساعت آماده شد، رضارفته بود آلمان و نرسيد نصبش كنه. برادر ديگرم، روزبه شاخص ساعت رو طراحي كرد و ساخت. شب قبلي كه بايد ساعت نصب ميشد، من در خدمت دكتر جلال صميمي بودم كه ايشون محل نصب سنگ رو با يه دوربين نقشه برداري و با استفاده از ستاره قطبي تعيين كردن. فرداي آنشب هم كه اون نصاب و سنگتراش اومد و شما روي سنگ نوشتين و ...
    خاطرات جالبي بود. ممنون كه برام زنده اش كردين.

    پاسخحذف
  4. یک سوال شخصی می شه بپرسم؟!الان خوشنویسی هم می کنید؟

    پاسخحذف
  5. منم یک خاطره از یک ساعت آفتابی دارم که ساخته نشد. ای روزگار......

    پاسخحذف
  6. کسی که کشته صفای وجودتونه۱۷ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۸:۴۳

    فکر میکنم در اون لحظه کار خدا بوده که شما اونجا باشید واون خطو بنویسید خدا بندهای پاکش و دوسداره و خواسته زحمات سازندهای ساعت باخط شما ماندگار بشه

    پاسخحذف
  7. دوتا از دانشجوهای شما۱۱ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۵۷

    سلام استاد:
    دارید شکسته نفسی می کنید.خطتون خیلی عالیه.
    کاملا مقابل نقاشی هاتونه که به سبک پیکاسوئه!!!!
    ای کاش به جای رقابت با عباس با یه استاد خوش نویسی رقایت می کردید!
    وبلاگتون خیلی باصفاست.

    پاسخحذف